...من چگونه از او توانم داشت ؟...کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم...
...درود بر عشق پاک تو...
امیدوارم که حال تمام عاشقان خوش و خرم باشه...
همیشه که اومدم اینجا یه حال دیگه ای داشتم و همیشه برای آپ کردنم یه بهونه ای داشتم ولی این بار بهونه ای دارم بس بزرگ !
آره درست ۷دی ۱۳۸۴ بود که درست ساعت ۷.۱۶ عصر صداشو بعد از درست ۴۷روز نشنیدن اون صدای نازش که با یه الو گفن یهو دلم می ریخت رو شنیدم....
آره درست بعد از ۱۰۴ روز دوری ازش و بی خبری ازش اون روز حالشو پرسیدم اون روز باز هم بزرگی شو به رخم کشید
مثل یه بانو مثل یه فرشته هر چی عشق بود رو سرم خالیش کرد
آره یک سال از زندگی ِ دوباره ی من و عشقم می گذره که حالا بعد از اون دوری دیگه قدر همدیگر رو می دونیم و می دونیم که چطور به پای همیدگه عشق بورزیم...
تو پست قبلی یه عزیزی یه نظر داده بود که : از این کارها دست بکشم و این کارها هیچ کسی رو به جایی نرسونده...
آره شاید اون درست بگه ولی من و اون همیشه دوست داریم و داشتیم یکی باشیم و با هم یه چیز جدید رو رقم بزنیم با دستهای هم....
شاید اگه از اون روز حرف نزنم بهتره چون از وصفش ناگزیرم می دونم اگه حرف بزنم کم می گم ازش و زبونم قاصر ِ....
فکر کنم همین قطعه ی کوچک و این دو تا عکس گواه همه چیز باشه...!
پس تا درودی دیگر بدرود...
...ای تنها بهونه ی زندگیم...
...قسم به چشمانت...قسم به پاکی و نجابت تو...
...و قسم به نگاه های تو...
...دوستت دارم و خواهم داشت...
...قلبم تقدیم یک نگاهت...
(آرزومند آرزوی های تو...عشق تو...روزبه)
و فقط تو
سلام بعد مدتها برات نظر گذاشتم
تو لیست به روز شده ها وبلاگت و دیدم
امیدوارم اولین نظر باشه
راستی چرا دیگه افتخار نمی دی بیایی کلبه الهه باران؟
منتظرتم
سلام
وبلاگ خیلی خیلی قشنگی دارین
شاد باشین
سلام
خیلی جالب بود می تونم بگم عالی بود من هم مثل تو هستم من هم خیلی دوستش دارم وخواهم داشت هیچ وقت فراموشش نمی کنم
به کلبه حقیر من بیا و تنهاییامو پر کن منتظرت هستم
خداحافظ
درود دوست عزیز :
اصلا شکه شدم وقتی وارد شدم .
خیلی جالبه و زیبا و در عین حال عجیب
با یک مطلب در مورد عشق به روز هستم و در انتظار
موفق باشی
بدرود [گل]
سلام
خیلی خیلی کم پیدا شدیااااا...
من آپ کردم خوشحال میشم یه سری بزنی...
سلام
احوال شما؟
این دفعه هم خیلی زیبا بود
من هم آپم
منتظرتممممممم
سلام
عکسات خیلی جالب بود
به منم سر بزن خوشحال می شم
بای
سلام
خوبی؟
جالب بود
درختی که تاب پاییز بیاورد،
برگها تک تک که نریزند،
عقوبتی جز تبر ندارد.
به منم سر بزن
منتظرم
بای
سلام .
خیلی جالب بود /
موقف باشی / از وب لاگت هم خوشم اومد
سلام کجایی دیگه یادی از ما نمی کنی؟
خیلی وقته سرنزدی
مطلب قشنگی نوشتی
ما هم آپ کردیم
خوشحال میشیم سربزنی
//////////////////////////////////////////////
خدایا! یــــــــــــــــادم بــــــــــــده یـــــــــــــــــادم بـــــاشـــه یـــــــــــــــــــادت بـــــــــاشــــــــــم
با خود می اندیشم که....
آیا عشق توضیح تمامیت وجود است؟
آیا عشق مرکز ثقل حقیقت است؟
می پنداشتم که حقیقت مرکز ثقل عشق است
و شک ندارم که چنین است
اما عشقی که خود مرکز ثقل است که خود همه ی هستیست .
اما عشق و مهربانی یکی نیست! عشق یگانگیست
عشق قسمت کردن تفاهم است
درست؛ مثل تقسیم سیب ؛ نیمی از آن تو و نیم دیگر آن یار؛ کاملا مساوی . همین
ـــــــــــــــــــــــ-------
درود و بدرود. فعلا